وبلاگ جونموبلاگ جونم، تا این لحظه: 11 سال و 14 روز سن داره

خاطرات یه دخمل 13 ساله

یه شنبه ی پر مشغله

سلام به همتون همین الان یه خبر خیلی خوشحال کننده شنیدم که باید بگم یوهووووووووووووووووووووووووو اونم اینه که توی مدرسه منو اوا جومن با هم همکلاسیم.از این موضوع خیلی خوشحال شدم .دوستی ما از کلاس اول شروع شد با اینکه ما اصلا همو نمیشناختیم و با یه دونه پسته شدیم صمیمی ترین دوستای مدرسه مون .کلاس دوم هم مامانامون با هم صمیمی شدن و بعد فهمیدیم باباهای ما صمیمی ترین دوستای هم تو مدرسه و راهنمایی و دبیرستان و سربازی بودن ! و ما  فقط یه بار اونم کلاس چهارم سر یکی از دوستامون یه زنگ باهم قهر کردیم همین تازه نصف یا بیشتر لباسامون مثل همن اخه با هم و از یه جا خرید میکنیم غیر از ما:ایدا /یاسمین(یاسی خودمون که تو بدمینتون...
2 شهريور 1392
1