سلامی بعد یه قرن!!
سلام به همه دوستهای عزیزم..
شرمنده که خوب خیلی وقت نبودم..و از اونجایی که توی یک ماهو نیم اینترنت 6 ماهه رو تموم کردم..قول دادم که کم تر اینترنت برم که فکر نکنم بتونم سرقولم بمونم!!
تیر ماه خداییش برام اصلا ماه جالبی نبود..اصلا با این که ماه مورد علاقم بودا..ولی بهم بد گذشت!
در عوضش مرداد ماه..قربونش برم تا الان عالی پیشرفته..
ما بخاطر خونه سازی مادر بزرگم نتونستیم بریم مسافرت و توی خونه موندیم..
سینا جدیدا به جای واژه وایستیم...میگه بوایستیم..و از اونجایی که دوربین الان پیشم نیست نمیتونم عکس بزارم ایشالله پست بعد...
اونشب رفتیم بازار روس و هایپر هاوش...مامانم میخواست کیف بخره و داداشم اذیت میکرد..
رفتیم از اون سبدا که کلا از بچگی کار خودم بود برداشتم و دوباره بچه شدم و حسابی دویدمم..یعنی سینا رو گذاشتم تو سبد و دیویدم و هلش دادم
درسته چند نفر یه جوری نگام کردن ولی بنده اصلا برام مهم نبودیه ساعت دیدم خییلی خوشگل بود میخواستم بگیرم ولی دستش زنجیره ای بود و احتمال افتادنش زیاد..دیگه هیچی نگرفتم دیگه..ولی امید وارم که یه چیز قشنگتری پیدا کنم که از این که اونجا نگرفتم زیاد ناراحت نشم..
و بهم حسابی خوش گذشت...
اون سه چهار روزی که نت نبود و بنده حسابی حوصلم سر میرفت یه بسته فعال کردم...
اهان روز سوم چهارم مرداد بود که دختر دایی محدثه که توی اینتاگرام قبلا با هم دوست شده بودیم و عید هم دیده بودمش..از تهران اومده بود و محدثه زنگ زد گفت تو بیا خونمون و منم با لپ تاپم رفتم خونشون.و با هارد 500 گیگابایتی فاطمه که توش پر فیلم بود ..نشستیم فیلم دیدیم...فیلمش واقعا قشنگ بود و پیامش این بود که در هر زمان میشه شاد بود چون زندگی زیباست..
.و طبق معمول بحث نیمار و مولر هم حسابی به پا بودو و منو فاطه المانی بودیم و فقط محدث برزیلی بود..
توی گوشی فاطمه پر بود از کلیپ نیمار و مولر و اون کلیپی که نیمار توش برزیلی گیتار میزد واقعا خنده دار بود...ههههه
اون روز هم خیلی بهم خوش گذشت..
این تصویری رو که میبینید متشکل از کلاه ..یه تیکه لب تاپ و فلشه...که نمیدونم چرا اینقدر از این شاهکار هنریم(هههه)خوشم اومده
دیگه همین بود...بای تا های