وبلاگ جونموبلاگ جونم، تا این لحظه: 11 سال و 27 روز سن داره

خاطرات یه دخمل 13 ساله

وقتی من بچه بودم

1393/1/21 20:13
نویسنده : سوگند ❤سپیده
368 بازدید
اشتراک گذاری

عاشق این سه تا عکسم..

وقتی اون ماهیه رو دیدم رفتم نگاشون کردم خوشم اومد گفتم بزارم تو وبم

از بچه گی هام

اونجایی که لباسم سبزه اداره ی بابامه توی بوشهر .2 سالگی

اونجا هم منم وقتی ده ماهم بود و زهرا دختر عموم که یک سال و نیم ازم بزرگتره و دلم خیلی براش تنگ شده

و اونجایی که لباسم قرمزه دو سه سالم بود رفتیم عسلویه (کنار کنگان-بوشهر)و همونجایی که من وایستادم به پالایشگاش اضافه شده و همونجایی که هستم به قول بچه گی هام یه دونه چوب کبریت بزرگ گازی هست که هیچ وقتم خاموش نمیشه

هههه

 

امروز حس مطب گذاشتنم گل کرده

بای بای 

پسندها (2)

نظرات (6)

مهسا
28 فروردین 93 10:24
سلام.من سایتت رو خیلی دوست دارم 12 سالمه وتازه یک سایت درست کردم دوست دارم تبادل لینک کنیم.[
ســــــ✘ــــاغر
1 اردیبهشت 93 20:35
وای خیلی موهات باحاله تو عکس اخری
مریم طلایی❤
10 اردیبهشت 93 20:53
چه عکسهای قشنگی سپیده
مریم طلایی❤
10 اردیبهشت 93 20:59
مامان جونم(سوگند من)
11 اردیبهشت 93 17:15
سلام دخمل خوشگل اسم نفس منم سوگند هستش دوست داشتی به وب منم بیا
سوگند ❤سپیده
پاسخ
اومدم.دخترون بسیار زیبا بود
دنیا
9 خرداد 93 11:13
چقدر شیطون بودی موقع بچگی خانومی. البته ناگفته نماند من از تو شیطون تر بودم. آخه منم 12 سالمه ومتولد هشتاد هستم. راستی اگه وقت کردی به وب منم بیا. لینک شدی اینم آدرس یکی دیگه از وبلاگامه که خوشحال میشم به اونم سر بزنی: donyaye-gham.blogf.com