وبلاگ جونموبلاگ جونم، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات یه دخمل 13 ساله

من و این روزا

1392/3/15 12:04
نویسنده : سوگند ❤سپیده
228 بازدید
اشتراک گذاری

 

نایت اسکین

سلام امروز اولین روز تعطیلیمه

صبح ساعت 10 پاشدم مامانم میخواست بره خونه مامان بزرگم منم رفتم خونه داییم

نمیدونین بهاره چه با نمک حرف میزنه喵喵猫(帽帽鼠版)0027

بعد از اینکه تلوزیون نگاه کردیم گفتیم بیا نفری یه سالاد درس کنیم حال میده

اون درست کرد بدک نبود البته من اینو از شوخی میگم

در ضمن ماله اون یه دسر داشت ابمیوه ی پرتقال بود با ماده ی داخل یه خیاری هم بود ولی باید سرد میشد من فقط یکم نعناع خوردمو پودر پرتقال بخاطر مین گفتم بدک نبود وقتی که من درست کردم اصلا سالاده باهات حرف میزد میگفت منو بخور喵喵猫(帽帽鼠版)0009(اعتماد به نفسو دارین منی که درس کردن یه نیمرو هم بلد نیستم)البته اسمش سالاد نیست و از میوس حالا بزارین یه خوشکلشو که درست کردم میزارم شما هم بیکار شدین درس کنین و لذت ببرین

رسیدیم به بحث اشپزی اینم بگم دختر عموم که تهرانه انواع شیرینی و نیمرو و حتی پیراشکی هم بلده!喵喵猫(帽帽鼠版)0035

ولی من هیچی !

یه کوچولو از دست یه بنده خدا(توی فامیل )ناراحتم کارش جالب نبود喵喵猫(帽帽鼠版)0005

بعد اینکه اومم خونه تموم پنکه ها رو روشن کردم (صرفه جویی در حد مرگ) کم مونده بود اسپیلت بزنم مثا اینجا گلستانه باید خنک باشه ما از بوشهر که اومدیم گرما رو به گلستان هدیه کردیم والا!喵喵猫(帽帽鼠版)0025

البته بوشهر که خیلی گرمه اونایی که اونجا زندگی کردن میدونن ولی استان بسیار زیباییه گلستانم همینطور!

غروبی در مرز دیوانگی بودم喵喵猫(帽帽鼠版)0031 مامانم داشت مربا درس میکرد داداشمم از الان واسه من فرمانروایی میکنه میگه(اینا به زبون خودشه) پشت کامیتر ناقلا ببینم حالا میام کنارش بشینم میترسه من مودمو روشن کنم بیام اینتر نت بچه دوساله پر رو میگیره مودم میزاره پشت مانیتور تا من میام حتی کنارش بشینم میگه برو درس بخون!喵喵猫(帽帽鼠版)0044میبینین من چه قد گناه دارم

الانم رفتن خونه خالم اومدم اینجا تازه اینتر نتم نداشتیم喵喵猫(帽帽鼠版)0039 منم حوصله هیچ کاری رو نداشتم بعدش دیگه بابام اومد شارژش کردو من الان در خدمت شمام

راستی اموزش اینجوری نوشتن رو میتونین از اینجا یاد بگیرین .خدایش  خودم کشفش کردم  اینم وبه خودمه !喵喵猫(帽帽鼠版)0034(الان وژدانم میگه خوب خوب به خودت مغرور نشو!)(ممنون اوا جون)

فردا هم بدمینتون نداریم دعا کنید استانی قبول شم 20 تیر قراره بریم تهران برای مسابقات کشوری喵喵猫(帽帽鼠版)0039

دیروز چه روز بود هم همدیگه رو بقل کردیم喵喵猫(帽帽鼠版)0037و از هم دیگه خداحافظ کردیم چون ما دیگه شکیبا رو نمیبینیم و مهدیس هم ازما جدا میشه

بزودی میخوام نقاشی هامو بزارم بای بای

جمله نوشته ها:خاطرات چوب های خیسی هستند که نه میسوزند و نه خاکستر میوند پس این چوب های خیس را با خاطرات خوب بسازید

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مریم--------❤
13 خرداد 92 22:14
عشق من بوشهر!
عاشققققققققققققق گرماشممممممممم
خیلی دلم میخواد بیام گلستان


گلستان از لحاظهوا و طبیعت و بوشهرم از دریاش
ماشاللله ایران هر طرف خوشمله
رویا
13 خرداد 92 22:43
عزیزم سلام مسخواستم بگم که من فیس بوک دارم وبلاگ ندارم ولی اومدم از وبت انتقادم کنم ببین اشپزی بلد نیستی نیا نگو اینجا نوشته رویا های من بعد همه فکر میکنن میخوای از خودت تعریف کنی پز بدی حالا جالب اینجاست تنها تو کشمش نکردی دایی من اورومیه است5 سال پیش تو وب پسرش گذاشته بود .




سلام رویا یا ایمانا خانوم

1_از ای پی فهمیدم ایمانا و رویا یکین پس سر من شیره نمالین

2_داخل نظر قبلیتم گفتم چشب دوما تازه من نوشتم که مغرور نشو مغرور نشو

پس من بهت احترام گذاشتم

بازم از نظرت ممنون

من ادم انتقاد پذیریم


راستی این عنوان وبلاگم منظور زندگی منه و رویا هام برای ایندم من عاشق این عنوانم چون از نظرم زندگی مثل یه رویا میمونه که باید قشنگ بسازیش
ممنون دوست خوبم
کاشکی بیشتر میشناختمت
البته یه انتقاد خیلی کوچولو ازت داشتم اگه از این به بعد خواستی بهم نظر بدی یا هر کار دیگه داشتی لطفا با یک اسم بده چون از ای پیت معلوم میشه و نمیتونی فرضا 2 تا ادم باشی
راستی چند سالته؟
رویا
14 خرداد 92 11:31
سلام19سالم اصلا دوست نداشتم اینطور بشهولی من هردو اسم رو دوست دارمراستی دیگه نمیتونم بیام وبت چون باید واسه کنکور بخونم بای بای دوستی
آوا
14 خرداد 92 11:33
سلام سوگند میخوام وبلاگ بسازم راستی من خیلی دودل شدم از یه طرف میگم تکواندو از طرف دیگه ژیمناستیک


ژیمناستیک
چه خبر ؟راستی غیر ژیمناستیک چه کلاسایی میری؟
مریم--------❤
14 خرداد 92 12:44
سوگندی تولدت کی هست؟


8 تیر 80
الوا
14 خرداد 92 19:14
سوگند
میگم یه چیزی
من دارم میرم کلاس بدمینتون
بهم گفتن بعد از ماه رمضون مسابقات استانی هست
شاید بعضی هاتون رو ببریم
میگم تو بعد از ما رمضون نمیایید برای مسابقات استانی؟


میام میام
نمیدونی چه قد خوشحالم که میتونم ببینمت
آوا
14 خرداد 92 22:33
سلام چرا خطط رو عوض کردی خیلی قششنگ بود حالا ول ایشون با انتقاد هایراستی کلاس قران تاتئروژیمناستیک




درستش کردم