وبلاگ جونموبلاگ جونم، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

خاطرات یه دخمل 13 ساله

من حوصلم سر میره !(قسمت2)

من خیلی خوشحال و خندون که قراره این حوصله سر رفتن تموم شه و برم پیش دایی مو کلی حال کنم ولی بعد از اون ضدددددددددددددددددددد حال.داییم  نبود خوب گفتیم اشکال نداره میرم خونه فاطمه جون دختر دایی صمیمیم که همسن خودمه.اونم نبود .بابامم واسه کارش رفته بود یه جا و بجای ماشین اداره گرفت ماشینخودمونوبرد وگجرنه میرفتیم پارک.گفتیم پس بریم خونه خاله جون.رفتیم بالا خره اونا بودن.ولی چه جوری؟علیرضه یک زره هم با سینا بازی نمیکردو و هیچی بهش نمیداد.پسرخاله زد حالمم واسه کامپیوترش رمز گذاشته بود.هرچی زدم باز نشد علیرضا نزدیک بود سینا رو پرت کنه.......... ماهم گفتیم بریم وقتی این دوتا اصلا باهم تا نمیکنن. مامانم گفت برو اسکوترتو بیار ...
27 ارديبهشت 1392

من حوصلم سرررررررررررررر میره!

سلام. همونطور که از عنوانش پیداست من رو به دیوانه شدنم. بد جوری حوصلم سر میره .کلاس بد مینتونمم از 15 خرداد شروع میشه.باید تا سه شنبه هم مدرسه بریم. از اونجایی که ما تقریبا یه ضد حال بد خوردیم(من و مریمو اوا)عصبانییم.بخاطر اینکه ماخودمونو کشتیم یه نمونه سوال با کامپیوتر طرح کردیم ماه مدیر تعجب کرد که کار ما بوده معلم گقت که نمیگیرم سوالاتونو کاریش میکنم.(خوب ما خودمونو کشتیم این حقمون نبود اخه چرااااا؟)و تازه شنبه هم امتحان اجتماعی داریم. یعنی اینقد که واسه تیزهوشان خوندمــــــــــــ دیگه از درس خوندم بدم میاد. نمیدونید چه قد اینجا هوا گرمههههههههههههه.جالب اینکه صبح ساعت 5 داداشم منو بیدار کرده میگه ابجی؟-بله؟برو کنار  من جات بخواب...
27 ارديبهشت 1392

بستنی توی مدرسه ما

سیلوم.دو روزی میشه که مدرسه ما تصمیم گرفته بستنی بیاره! بچه ها هم همچین روبوفه میپرن.بد تر از حرم امام رضا! والا ماکه وایمیستیم اخر زنگ باا خیال اسوده میخوریم و توی کلاس میخوریم. امروز هوا بشدت گرم بود وحشتناکــــــــــــــــــــــــــ!   جمله نوشته :انسان دانا بجای اینکه در انتظار رسیدن به فرصت های خوب باشد.خود انرا به وجودمی اورد.فرانسیس بیکن بای بای ...
25 ارديبهشت 1392

سلام

سلام بابت مطلب قبلی ببخشد گوشی مامانم قاطی کرده بود فقط عنوانو مینوشتو نتمون هم خراب بود. از ما سوالاتو گرفتن.تازه در حقیقت باید به ما 10 دقیقه وقت بیشتر میدادن چون خانوم جعفری همش هی وسط ازمون میگفت.بچه ها توجه کنید اینجا الو بل وواااااااااااااااااااااای منو مهدیسو فاطی پشت سرهم بودیم و مریم هم کنارمون اوا هم جلوی در کناری افتاد . بد نبود ولی ریاضیش سخت بود. باااااااااااای
22 ارديبهشت 1392

اخرین ازمون سال یه چیز باحال

سلام.همونطور که از اسمش پیداست امروز اخرین ازمونو دادمو ....نمیدونم چی کار کردم فقط اینارو احتمال زیاد میدونم که: ریاضی:75% علوم:90% فارسی:85% هوش:80% اجتمایی و هدیه هم:100% چرا کم نظر میدین؟ خلاصه اینم از اخرین ازمون تیزهوشان هفته ی دیگه همین موقع از ساختن سه سال سرنوشتم برمیگردم .چه استرس زا! شما هم دعا کنید ماها قبول شیم نمیدونید ماها چه زجری میکشیم مختصات سوم راهنمایی رو داریم الان میخونیم. و یکی از بدترین اتفاق هایی که واسم افتاد این بود که دقیقا شبیه یکی از سوال های ازمونمو رو (فارسی)توی مجموعه تست های کنکوررررررررررر پیدا کردم!دیگه بد تر از این. ولی همه ی اینها هم یه روزی خاطره میشه.................. اینم بیتی کو...
13 ارديبهشت 1392

اخرین ازمون سال یه چیز باحال

سلام.همونطور که از اسمش پیداست امروز اخرین ازمونو دادمو ....نمیدونم چی کار کردم فقط اینارو احتمال زیاد میدونم که: ریاضی:75% علوم:90% فارسی:85% هوش:80% اجتمایی و هدیه هم:100% چرا کم نظر میدین؟ خلاصه اینم از اخرین ازمون تیزهوشان هفته ی دیگه همین موقع از ساختن سه سال سرنوشتم برمیگردم .چه استرس زا! شما هم دعا کنید ماها قبول شیم نمیدونید ماها چه زجری میکشیم مختصات سوم راهنمایی رو داریم الان میخونیم. و یکی از بدترین اتفاق هایی که واسم افتاد این بود که دقیقا شبیه یکی از سوال های ازمونمو رو (فارسی)توی مجموعه تست های کنکوررررررررررر پیدا کردم!دیگه بد تر از این. ولی همه ی اینها هم یه روزی خاطره میشه.................. اینم بیتی کو...
13 ارديبهشت 1392

مامان جونم و معلم جونم روزتون مبارک

سلام همه تون میدونید که فردا روز معلمه و ماماناست.. یعنی حاظرم بمیرم ولی یک تار مو از مادرم کم نشه ... مامان جون در حد دنیا دوست دارم ....یعنی بیشتر از اون شما واسه ماماناتون چی گرفتین..من نمیگم اخه میترسم مامانم وبمو ببینه!  معلمم هم خیلی دوست دارم خیلی خانوم خوبی هستن به افتخار مامانم که میتونست معلم بشه بخاطر من معلم نشد وگرنه الان معلم ریاضی بود.. به افتخار مادرامون..   ...
10 ارديبهشت 1392

بعد ازمون.......

سلام من همین 1 ساعت پیش از امون برگشتمممممممم هوا توپ و عالیه ......اصلا بهار احساس میشه ولی من احساس سرما خوردگی میکنم که این یعنی مرگم موقت امتحان لغت از 15 نمره شدم 7 البته من کلا این هفته مریض بودم. و امروز همه ی دفترچه ها تیزهوشان بودو خیلی هم سخت ولی خدا رو شکر من به موقع تموم شدم . به وب داداشم برید عکسای بچه گی خودم هست نظرتون راجب جمله نوشته ها چیه؟ خوب دیگه من باید برم اگه خوب بود نتیجه ازمونمو میزارم پای پسر عموم شکسته البته چه جوری اسی داشته دوچرخه سواری میکرده و خوشحال و خندون بوده که ماشین خورده بهش و پاش هم گیر کرده.. زن عموم داشت میمرد....... ما هم رفتیم تازه میگه برم بازی ؟با اون پاش حالا شما ه...
6 ارديبهشت 1392