یه خبر خیلی خوشحال کننده
سلامــــــــــــ
اولین این که عید قزبانتون مبارک
دوم اینکه شرمنده که فونت و شکلک گنده خبری نیست.دیگه وقت ندارمـــــ
دیشب بعد اون همه مشق یه خبر خوشحال کننده بهم رسید و اونم اینکه دختر عموم میاد
هوووووووووووووورا
خوب این روزا اتفاق زیاد..
عاشق زیست شدم...
و یه خبر بد اینکه ریاضی یه نمره بد گرفتم که جبران این امتحان رو شنبه داریم اخه همه بد داده بودند و نمره من
16!!!
الن باید زود تر عربی هامو فیزیکمو با اجتماعیمو بنویسم برم پیش زهرا خوشــــــــــــــــــ باشم.
میخوام قالبمو عوض کنم.
نمیدونم جرا؟؟؟
یه نقاشی خوشمل کشیدم بعلاوه نقشه خونمون که خیلی بده شده..
دبیر اجتماعیمون امروز تا تونست فرق گذاشتعلوم عالیــــــــــــــــــــ بود و موقع خداحافظی کردن مدیر برگشت بهم گفت خداحافظ .سپید کم تر فضولی کن!!!
و دبیر زیست :یاسمین دیوونه وقتی بهش گفتم گلددون بیار کلدون خالی اورهــــــــــ
بعد گفت سپیده به من گفته و دبیر زیست گفت:پس همه اتیشا زیر سره توئهـــــــــ
و بعد از اون که داشتیم یه چیز رو مینوشتیم گفت سپید تموم کردی؟؟؟
کتاب مکمل شیمی به اون قشنگی دبیرمون اینقدر بد درس میده که نگو..
دبیر فارسی هم که یکار میکنه دستامون جدا شهچند تا عکس ادامه ست.
بای بای .شاد باشین.
خنده نوشته ها: ﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺩﻭﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﺎﺭ ﻣﯿﮕﻦ ﺑﺎ ﻧﻈﻢ ﻭ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﯾﮑﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺩﻭﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺫﺭﺕ ﺷﻠﻮﺍﺭﮎ ﭘﻮﺷﯿﺪﻥ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﻪ ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﻨﻦ !
جمله نوشته ها: گاهی،
باید به دورِ خود یک دیوار تنهایی کشید،
نه برای اینکه دیگران را از خودت دُور کنی،
بلکه ببینی چه کسی برای دیدنت دیوار را خراب میکند...!
ژان پل سارتر
ختنه سورانی پسر دایی خوشملم پوریا کوشولو
خوب سینا تموم یه نقشه ی الکی و در م برهم از خونه که خیلی بد شده
اینم یه نقاشی که تو وقت اضافه ی زنگ هنر کشیدم.