وبلاگ جونموبلاگ جونم، تا این لحظه: 11 سال و 30 روز سن داره

خاطرات یه دخمل 13 ساله

مهمونی دیشب/بدمینتون

1392/6/13 19:05
نویسنده : سوگند ❤سپیده
370 بازدید
اشتراک گذاری

نایت اسکین

سلام به دوستای خوبم

دلم طاقت نداد که مطلب نزارم گفتم شده یک خطم بنویسم و برم ولی میخوام زیاد بنویسم

یکشنبه رفتم باشگاه و دیدم هیچ کی نیست

همون موقع خانوم مشمول زنگ زدو گفت که کلاس مونو دادن به یکی دیگه و کلاس تعطیله 

منم کاملا دپرس برگشتم خونه瓜皮仔0007

و دیدم که زن عمومشون اومدن خونمون

غروب هم رفتم پیش فاطمه و کلی با هم حرف زدیم و خلاصه حال داد瓜皮仔0031

نایت اسکین

دوشنبه هم که شهادت بودو طبق معمول اخر شهریور منم بیکار و رفتم تموم کتابهای جدید رو ا تو اینترنت دانلود کردم و شروع کردم به خوندن اونا

از همین الان ریاضیش کلی غلط املایی داره.علومشم بدک نیست و هنر خیلی کم نقاشی کردن داره !شاید فقط یکی瓜皮仔0024

خوبیه ریاضیش اینه که مبحث جدید داره و باید بگم ما 6 تا مکمل داریم!نایت اسکین

نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت اخه:

1-یکم ترسیدم.نکنه که من بشم شاگرد تنبل کلاس و اگه نمره هام بد باشه چی؟瓜皮仔0032

2-خوشحالم چون من خیلی به شیمی و فیزیک و بدن انسان علاقه دارم瓜皮仔0005 ولی به زمین شناسی اصلا!چون بابا م به اندازه کافی عاشق زمین و زیست محیطی حفظ محیط زیست هست که اگه من علاقه به این جور موجودات عجیب غریب مثل سوسمار که بابام مستنداشون رو بادقت نگاه میکنه نباشم هیچ اتفاقی نمی فته.瓜皮仔0028البته شغل بابام که همینه:رییس اداره  محیط زیست گنبد

البته اول گناوه و دیر و کنگان بود ولی وقتی انتقالی گرفتیم اومد اینجا

نایت اسکین

سه شنبه رفتم بدمینتون و بخاطر یه روز دستم قفل کرده بود

ردم هر پنج سال میان خوب بازی میکن یه جلسه نرم دستم قفل میکنه

خوبه منو تپل با هم کلی چرخشی وایستادیم瓜皮仔0001 الته با یکم مسخره بازی اخه هی قاطی میکردیمو جای همدیگه رو جواب میدادیم瓜皮仔0041

نایت اسکین

غروبهم فاطمه تنها بود رفتم پیشش .تو مسئله های ریاضی مدرسش کمکش کردم و مامانم زنگ زد گفت بیا میخوای بریم خونه یلداشون و خبر محمد طاها رو بگیریم瓜皮仔0040

متاسفانه مریم حواسش نبود و دستش خورد به دهن محمد طاها محمد طاها هم کلی گریه کرد.瓜皮仔0019نتونستیم بریم اداره بابام اخه توش مهمون بود

خونه یلداشون بغل اداره بابامه

دیگه نشستیم با گوشی عمم کلی بازی کردیم و شبو گذروندیم ساعت 12 هم اومدیم خونهنایت اسکین

امروز رفتم کلاس های فوق العاده ی مدرسه فاطممشون 

بد نبود ولی از گرما هلاک شدم .瓜皮仔0022

خرید مدرسه هم هی داره عقب میوفته اخه این کتاب های کوفتی مار که نمیان کامل به مرد بدن که از هفت یا هشتا فقط سه تاش اومده瓜皮仔0020نایت اسکین

بای بای 瓜皮仔0002

عکس دختر بچه ناز و زیبا beautiful girl picture

جمله نوشته ها: همیشه در زندگیت جوری زندگی کن که ” ای کاش

تکیه کلام پیریت نشود .

 

 

خنده نوشته ها: تا حالا دقت کردین که بوق پرادو شبیه بوق پیکان می مونه؟

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

☂ marjan ☂
13 شهریور 92 22:46
انشالله دفترخاطراتت همیشه پراز خاطره های خوب باشه!
رمزو خصوصی دادم برات


مرسی عزیزم.
ایشالله تو هم به اروز هات برسی
قالب LOVE
14 شهریور 92 14:56
عزیزم ممنون میشم به قالبLOVEیه سری بزنی. اونجا میتونی قالب سفارش بدی به صورت رایگان(کاملا رایگان) شرایط: عکس مورد نظرت(تقریبا باید اندازه بزرگی داشته باشه) عکست رو رمزدار کن وبا عنوان قالبLOVEتوی وبت بذار.(چون به دلایل بد شدن روزگار!!!مانمیتونیم ایمیل بدیم)رمزش هم بذار love قالب. بعد بیا توی وب و از تصاویر کوچک ما برای سمت چپ وبت انتخاب کن. بعد از حاضر شدن وب ما اون رو رمز دار میکنیم و داخل وب میذاریم . ما رمز تورو :parmin joonمیذاریم. بعد اگر خوشت اومد از قالب که.... اگر نه اشکالاتش رو به ما بگو تا بطور مورد علاقه ات دربیاریم. ببخشبد سرت رو درد آوردم!!! اگر از وب ما خوشت اومد ممنون میشم به دوستای دیگه ات هم خبر بدی
SaYa
15 شهریور 92 18:07
ای بهار آرزوی نسل فردا،دخترم / ای فروغ عشق از روی تو پیدا، دخترم
چشم وگوش خویش را بگشا کز راه حسد / نشکند آیینه ات را چشم دنیا، دخترم
دست در دست حیا بگذار وکوشش کن مدام / تا نیفتی در راه آزادی از پا، دخترم
کوه غم داری اگر بر دوش دل همچون پدر / دم مزن تا می توانی از دریغا، دخترم
با مدارا می شوی آسوده دل،پس کن بنا / پایه رفتار خود را بر مدارا، دخترم
عزیزم روزت مبارک


مرسی سایا جونم
مامان ریحان
15 شهریور 92 18:44
خداوند لبخند زد

دختر آفریده شد!

لبخند خدا روزت مبارک

روز دخترای گل مبارک

بدمینتون میری خوش بگذره




مرسی سیما جون
عشق یعنی...
16 شهریور 92 9:30
سلام
آخه این همه تویه پست نوشتی ممن چه جوری برای همش نظر بزارم ؟



فونتم بزرگه زیاد دیده میشه
اگه با فونت عادی بنویسم خیلی زیاد نیست
مریم--------❤
17 شهریور 92 15:49
سلامـــــ
به به بدمینتون،خیلی خوبه ک تو ورزش میکنیمنم خیلی دوست دارم اما متاسفانه اصلا هیچ کدوم از این ورزشهارو یاد نمیگیرم
سپیده یلداشون چیه دیگه؟منظورت یلدا جونه؟


اره حواس که واسه ادم نمیمونه[نیشند]
مریم--------❤
17 شهریور 92 15:50
مگه اونجا هم گرمه؟


اره بابا خیلی گرمه.افتضاح این کولرمون گاهی اوقات خود به خو اف میکنخ شب و روز روشنه]بغل[
مریم--------❤
17 شهریور 92 15:51
من اصلا شیمی و فیزیک و دوست ندارم وتقریبا بزور میخونمشون.اما منزمین شناسی و زیست و خیلی دوست دارم،مخصوصا زیست


من از زمین شناسی بخاطر سختی هاشو حفاظت کردن و اینجور چیزاش بدم میاد ولی در کل عاشق علم و چیز یاد گرفتنم(بغل]
مریم--------❤
17 شهریور 92 15:53
سپیده نمیدونم چجوری بهت توضیح بدم کیف و چجور درستیدمآخه اینجوری نمیشه توضیح داد



اب نداره در کل قشنگه