اولین روز ابان ماه و این روزای من
سلام پریروز روز خیلی خوب دیروز هم خوب بودهم روز خوبی بود پس دلم نیومد مطلب نزارم تازه الانم بیکار بودم دیگه چی از این بهتر!!!
شنبه امتحان ریاضی داشتیم 20 شدم..
دبیر زیستمون اومد و یه مباحثی رو درس داد که شاید وقتی یه نفر در حالت اول میبینه سرش گیج میره ولی خانوم سعیدی اینقدر خوب درس میده که نخونده تو ذهنمه برای مثل فروکتوز +گلوکز میشن ساکارز که قند و شکر معمولیه.
حالا یه نکته جالب بهتون بگم.
غیر از یه نوع باکتری خاص که تو بدن گاو و موریانه زندگی میکنه هیچ موجود دیگری نمیتونه فیبر های چیزایی مثل اسفنج رو تجزیه کنن!!
پس چرا میگن سبزی و مواد فیبر دار بخورین؟چون هنگام دفع مقدار زیادی با خودشون اب میبیرن و روده رو شستشو میدن و این از یبوست جلو گیری میکنه و راستی یبوست رو جدی بگیرین اخه اگه زیاد اتفاق بیوفته تو 30 سالگی به بالا باعث سرطان روده میشه!!!
خوب حالا اینم بیخیال یکشنبه دبیر زبانمون اومد و باز به من گفت سوپر فضول نمیدونم واقعا من چیم فضوله.تو هر سوالی که میپرسی دستم بالا بوود هی اون فاطمه سادینو انتخاب میکرد منم لجم در میومد مثل خانوم مریم و فاطمه میتونن درس رو خلاصه کنن و درس بدن ولی بقیه !!!
تازه اخر زنگ خاله ی عزیزمو شناخت.بعد یه متن رو سریع خوند که یه مکالمه ی دو نفره بود گفت کی حفظ کرد؟منو اوا و فاطمه دستمون رو بردیم بالا و اول منو فاطمه اومدیم که موقع اومدن گفت الان دقیقا من چی گفت سپیده؟منم کامل تر از خودش جوابشو دادم و حالش گرفته شد.
بعدشم فناوری که مثلا قرار بود اخراع داشته باشیم دیگه بایه سری وسایل خاص که اختراع های دانش اموزان گروه های محترم:سرسره با فویل/ماشین عروسکی با ابر/ماکت تیم فوتبال بارسلونا/یا تابلو با فویل و حالا اختراع ما یا ماشین کوچولو که با اهن ربا های نا هم نام حرکت میکرد
دوشنبه هم که زنگ علوم خیلی خوب وبد به مناسبت عید قدیر جشن داشتیم.ولی خانوم قدرتی حرص همه ی مارو بالا اورده بود.
مریم ابری دوستم بود ولی اینقدر بین اون و ما فرق میذاشت که ازش بدم اومد.
البته اون مقصر نبود.
حساب کنید دختره یه فعالیت نیاورده میگیه اشکال نداره دختر عزیزم دفعه بعد بیار...
محدثه هم نیاورده بود میخواست بخورتش.
یا مثلا تو فعالیت ها دست گروه ما خشک میشد مارو با غرض نگاه میکرد بعد میگفت خانوم سادین یا دختر خوبم مریم خانوم نظری ندارین؟اونا هم گفتن نه گفت ایشالله موفق باشین اشکال نداره خوب فعالیت بعدی....
ولی بد ترینش این بود که من هم پیش خونی کرده بودم هم سوال دراورده بودم بعد مریم گفت اجازه ما سوال دراوردیم گفت احسنت دختر خوبم بعدش منم گفتم گفت مگه پرسیدم کی سوال دراورده ؟تو بشین درستو بخون.
منم یعنی جوش اورده بودمااا
زنگ علوم هم خوب بود و امتحان فیزیک 20 شدم.
امروز هم که زنگ اول هنر که نقاشی خوشملمو نمره نداد گفت یکی دیگه بیار/زنگ ریاضی هم که امتحان داشتیم و 20 شدم.
زنگ بعدیش خانوم اسحاقی دبیر کامپیوتر مکملمون اومد که فکر میکردیم مهربونه از روز اول خاهنوم سعیدی بد تر بود اینقدر مشق گفت که دست هممون شکست.
و زنگ اخر هم ورزش که بدک نبود....
اینم از این هفته عید غدیرتون مبارک.احتمالا جمعه میام
پ.ن:من چون تو وبلاگ راحتم خانم رو خانوم مینویسم.شما ببخشین.
جمله نوشته ها: سخت كوشی هرگز كسی را نكشته است، نگرانی از آن است كه انسان را از بین می برد.
اگر همان كاری را انجام دهید كه همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید كه همیشه می گرفتید.
خنده نوشته ها:چند وقت پیش رفتم مشهد
اینقدر برج و پارک ساختن..ادم یادش میره بره حرم